دانشگاه گیلان
فیزیولوژی و بیوتکنولوژی آبزیان
2345-3966
2538-5429
1
2
2014
02
20
مقایسه بیوانفورماتیکی چهار ژن mtDNA مربوط به جمعیتهای سوزن ماهی (Syngnathus abaster) درتالابهای ناحیه غرب مدیترانه به منظور بررسی روابط فیلوژنتیک، تاریخ دموگرافیک و شناسایی ساختار ژنتیک جمعیت
1
35
FA
فتاح
زارعی
fataahzarei@gmail.com
هیوا
علی پناه
alipanah.hiva@yahoo.com
به منظور شناسایی مناسبترین ژن در مطالعات فیلوژنتیک و ژنتیک جمعیت Syngnathus abaster، توالیهای مربوط به چهار ژن میتوکندریایی شامل Cyt b، 12S rRNA، 16S rRNA و DLoop مربوط به 13 جمعیت از تالابهای غرب مدیترانه از طریق GenBank به دست آمد و برای آنالیز استفاده شد. نتایج تستهای Neutrality برای ژنهای 16S rRNA، 12S rRNA و DLoop به طور معنیداری منفی شد که نشاندهنده گسترش جمعیتی یا اثر انتخاب جهتدار است، و از طرف دیگر نتایج آنالیز MMD برای هیچ یک از ژنها، سازگار با مدل گسترش ناگهانی جمعیت نبود. آنالیز واریانس برای هر چهار ژن نشان داد که جمعیتهای S. abaster از لحاظ ژنتیکی در سه گروه شامل گروه شرقی، غربی مرکزی و جنوبی جای میگیرند، به طوری که برای هر چهار ژن، %7563 از تنوع کل مربوط به میان گروهها بود. واگرایی ژنتیکی میان جمعیتهای مرکزی (سابکلاد A2) و غربی (سابکلادهای A1 و A3) هنوز کم است و با هم در ارتباط هستند (کلاد A) در حالی که گروههای جنوبی و شرقی واگرایی بالایی را نشان داده اند و هر کدام داخل یک کلاد قرار گرفتند (به ترتیب B و C). جمعیتهای مرکزی، جمعیتهایی موسساند که منشاشان جمعیتهای غربی در سواحل فرانسه و اسپانیا است. به علاوه یک سد ژنتیکی درون ناحیه شناسایی شد که سبب بلوکه شدن جریان ژنی میان غرب و شرق ناحیه مورد مطالعه میشد. واگرایی ژنتیکی ایجاد شده میان سه گروه جمعیتی میتواند به دلیل سدهای جغرافیایی میان گروههای جمعیتی و یا شرایط زیستگاهی از جمله دما، شوری، میزان اکسیژن محلول آب و همچنین اثر نیروهای تکاملی ازجمله رانش، تنگناها، انتخاب و اثرات موسس باشد. با افزایش واگرایی احتمال ایجاد زیرگونهها و درنتیجه گونهزایی پریپاتریک و ایجاد ناحیه هیبرید وجود خواهد داشت. با توجه به تنوع بالای مشاهده شده برای ناحیه DLoop و نظر به معنیداری آن در هر سه آنالیز فیلوژنتیک، تاریخ دموگرافیک و ساختار ژنتیک جمعیت، میتوان گفت که این ژن مناسبترین ژن در مطالعات فیلوژنتیک، و ژنتیک جمعیت این گونه است.
mtDNA,Syngnathus abaster,فیلوژنی,ژنتیک جمعیت
https://japb.guilan.ac.ir/article_557.html
https://japb.guilan.ac.ir/article_557_ba1f8036436849c196f21ef43efd5522.pdf
دانشگاه گیلان
فیزیولوژی و بیوتکنولوژی آبزیان
2345-3966
2538-5429
1
2
2014
02
20
اثر دما، مراحل رسیدگی جنسی و مهاجرت بر سیستم ایمنی غیراختصاصی سرم و مخاط جنس نر ماهی سفید دریای خزر با تاکید بر لیزوزیم
37
54
FA
فریبا
فرزادفر
بهروز
حیدری
bheidari@guilan.ac.ir
محمودرضا
آقامعالی
0000-0002-6798-8434
aghamaali@guilan.ac.ir
سیستم ایمنی غیر اختصاصی همورال به عنوان اولین خط دفاعی نقش مهمی را در حمایت جانور علیه بیماری ها ایفا می کند. مطالعه حاضر به منظور اثرات مراحل مختلف رشد بیضه، دما و رفتار مهاجرت بر میزان لیزوزیم و پروتئین تام سرم خون و مخاط پوست جنس نر ماهی سفید دریای خزر انجام پذیرفت. نمونه برداری ماهانه (مهر تا اردیبهشت 1391) از منطقه جفرود انزلی صورت پذیرفت. پس از انتقال نمونه ها به آزمایشگاه، سرم خون و مخاط پوست از آن ها تهیه شد. میزان لیزوزیم و پروتئین تام به ترتیب با استفاده از روش توربیدیمتریک و روش برادفورد اندازهگیری شد. پس از تشخیص مراحل مختلف رسیدگی جنسی بر اساس مشاهدات بافت شناسی، نتایج نشان داد لیزوزیم سرم خون ماهی طی ماه های نمونهبرداری از مهر تا دی روند صعودی داشت و سپس بعد از آن تا اسفند نزول پیدا کرد و نهایتا تا اردیبهشت افزایش یافت. میزان لیزوزیم مخاط پوست تا ماه آذر روند صعودی معنی داری داشت (P<0.05) و سپس تا ماه اسفند طی کاهش دمای آب روند نزولی را طی کرد و در اوایل اردیبهشت با مهاجرت ماهی به رودخانه میزان آن به طور معنی داری افزایش یافت (P<0.05). غلظت لیزوزیم سرم خون ماهی سفید خزر از مرحله رشد اولیه تا رشد ثانویه سلول های بیضه روند صعودی داشته و سپس بعد از آن در مرحله Matured رسیدگی جنسی نزول یافته، در مرحله تخم ریزی مجددا افزایش یافت. تغییرات غلظت لیزوزیم طی مراحل مختلف رسیدگی جنسی در مخاط، همانند تغییرات در سرم است با این تفاوت که این تغییرات در مخاط پوست با اختلاف معنی داری همراه بوده است. پروتئین تام مخاط پوست از مهر تا اسفند به طور معنی داری کم شد و در اردیبهشت بعد از مهاجرت ماهی به رودخانه به طور معنی داری افزایش یافت (P<0.05). پروتئین تام مخاط از مرحله رشد اولیه بیضه تا مرحله Matured روند نزولی را نشان داد (P<0.05) اما بعد از مهاجرت ماهی به رودخانه برای تخم ریزی به طور معنی داری افزایش یافته بود(P<0.05) . نتایج نشان دهنده اثر مستقیم دما و رسیدگی جنسی، با تاثیر بیش تر دما، بر میزان لیزوزیم سرم خون و مخاط پوست است. همچنین غلظت لیزوزیم مخاط پوست به طور چشمگیری از سرم خون بیش تر بوده است.
ماهی سفید دریای خزر,لیزوزیم,توربیدیمتریک
https://japb.guilan.ac.ir/article_558.html
https://japb.guilan.ac.ir/article_558_1ae170a0135a596b098ca14e635eb02e.pdf
دانشگاه گیلان
فیزیولوژی و بیوتکنولوژی آبزیان
2345-3966
2538-5429
1
2
2014
02
20
مطالعه هیستولوژیک دو گونه اسفنج دارای اسپیکول و فاقد اسیپکول در رده Demospongiae
55
70
FA
نگین
سلامات
salamatnegin@yahoo.com
نگین
درخشش
negin.biology@gmail.com
با وجود دانسته های فراوان در ارتباط با زیست شناسی اسفنج، یافته های موجود در ارتباط با نقش تولیدمثل در ساختار و حفظ جمعیت اسفنج محدود است. در این راستا، مطالعه حاضر جهت مقایسه ساختار بافتشناسی دو گونه اسفنج دارای اسپیکول (Ircinia strobilina Lamarck, 1816) و فاقد اسپیکول (Haliclona simulans Johnston, 1842) صورت گرفت. نمونهبرداری با کمک غواص در عمق 12 متری به روش scuba در منطقه استقرار سازه های مصنوعی بحرکان (واقع در شمال غربی خلیج فارس)، انجام پذیرفت. نمونه ها ابتدا به صورت ماکروسکوپی و سیستماتیک مورد مطالعه قرار گرفتند. سپس نمونه ها در الکل %70 تثبیت شده، جهت مطالعه بافتشناسی از سری های الکل و گزیلل عبور داده شدند و در نهایت با استفاده از پارافین قالب گیری شدند. سپس مقاطع بافتی به ضخامت 5 میکرومتر با استفاده از میکروتوم تهیه و توسط هماتوکسیلین فوشین رنگآمیزی شدند. مقاطع تهیه شده با استفاده از میکروسکوپ نوری مورد مطالعه قرار گرفتند. در نهایت، تشخیص رده در اسفنجها، با کمک نوع کانال آب در آن ها صورت گرفت. قابل ذکر است که خاصیت ارتجاعی بافت اسفنج، وجود و یا عدم وجود اسپیکول در نمونه ها و وجود و عدم وجود تارهای اسپونژین منسجم در ساختار بافتی آن ها که به صورت توده های متراکم در سر تا سر بافت پراکنده شده اند، تاکید کننده نوع گونه در آن ها بود. همچنین حداکثر اندازه سلول های تولیدمثلی و بیش ترین تراکم آن ها در گونه های مورد مطالعه در پاییز و زمستان (فصل تولیدمثلی این گونه ها) مشاهده شد. علاوه بر این تعدادی از سلول ها نظیر سلول های اسکلروسیت تنها در گونه های دارای اسپیکول مشاهده شدند که با توجه به این که یکی از مهم ترین نقش های آن ها تولید اسپیکول است، وجود و تراکم این سلولها در گونه های دارای اسپیکول منطقی به نظر می رسید.
Haliclona simulance,Ircinia strobilina,بافت شناسی,خلیج فارس
https://japb.guilan.ac.ir/article_559.html
https://japb.guilan.ac.ir/article_559_35eb349116fe4b65c5a7061631cce421.pdf
دانشگاه گیلان
فیزیولوژی و بیوتکنولوژی آبزیان
2345-3966
2538-5429
1
2
2014
02
20
تغییرات ساختار آبشش ماهی طلایی (Carassius auratus) در مواجهه نیمه مزمن به آلاینده های آلی
71
80
FA
مریم
اقدامی
eghdamimary@yahoo.com
شهربانو
عریان
sh_oryan@saba.tmu.ac.ir
فاطمه
نظرحقیقی
آلاینده های آلی گروه بزرگی از آلاینده ها هستند که موجب ایجاد تغییرات هیستوپاتولوژیکی در آبزیان می شوند. این تغییرات به نوبه خود میتوانند به عنوان شاخصی جهت بررسی اثرات آلاینده های مختلف انسانی درجانوران آبزی، استفاده شوند و بازتابی از سلامت عمومی کل جمعیت اکوسیستم باشند. این مطالعه به ارزیابی کلی تغییرات پاتولوژیکی آبشش ماهی طلایی در مواجهه با آلاینده های نفتالن، بیس فنلA و بوتاکلر پرداخته است. بدین منظور ماهیان به مدت 15 روز در معرض بیس فنل %99 به میزان g/lμ500، نفتالن به میزان g/lμ200 و بوتاکلر %60 به میزانμl/l28/0 قرار داده شدند. سپس کمان دوم آبششی آن ها جدا شد. از بافت های فیکس شده در بوئن پس از طی مراحل معمول بافت شناسی، برش های 6 میکرونی تهیه و به روش هماتوکسیلین ائوزین رنگآمیزی شد. مشاهده بافتها با میکروسکوپ نوری تغییرات پاتولوژیکی از جمله خمیدگی تیغه ثانویه، اتساع مویرگ های لاملایی، به هم چسبیدن کامل لاملاها، دژنره شدن اپیتلیوم رشتههای اولیه و تیغه های ثانویه را در آبشش نشان داد. به نظر میرسد تغییرات ایجاد شده در آبشش ها جهت ایجاد سد دفاعی برای جلوگیری از ورود بیشتر آلاینده به بدن ماهی صورت گرفته باشد.
هیستوپاتولوژی,ماهی طلایی,آبشش,آلاینده های آلی
https://japb.guilan.ac.ir/article_560.html
https://japb.guilan.ac.ir/article_560_78f8da4276c376c43e7720c3881d5190.pdf
دانشگاه گیلان
فیزیولوژی و بیوتکنولوژی آبزیان
2345-3966
2538-5429
1
2
2014
02
20
بررسی صفات گاماروس دریای خزر (Pontogammarus maeoticus) و اجزای ضمائم دهانی آن در تصاویر میکروسکوپ الکترونی نگاره (SEM)
81
93
FA
یاسمن
آزادکار لنگرودی
نادر
شعبانی پور
nshabani@guilan.ac.ir
خانواده گاماریده از شاخص ترین و متنوع ترین خانواده های راسته دوجورپایان هستند. Pontogammarus maeoticus از فراوانترین دوجورپایان سواحل جنوبی دریای خزر است. در این پژوهش جزئیات عمومی ریختشناختی گاماروس دریای خزر (P. maeoticus؛ ساحل چمخاله) مطالعه شد و ساختار قطعات دهانی آن به عنوان صفات جدید مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا نمونه ها به وسیله الک از ایستگاه مذکور جمعآوری شد و پس از انتقال به آزمایشگاه شستشو و به منظور نگهداری در آزمایشگاه، به اتانول %70 منتقل شد. پس از تشریح، مشاهده و شناسایی قسمت ها در زیر استریومیکروسکوپ، میکروسکوپ نوری و تصاویر میکروسکوپ الکترونی (SEM) انجام و با صفات شناسایی موجود تا سطح گونه مقایسه صورت گرفت. سپس قطعات دهانی گونه مورد نظر به وسیله سوزن تشریح، جداسازی و اجزای سازنده آن با میکروسکوپ نوری و SEM مورد بررسی قرار گرفت. مشاهدات، نشانگر جزئیات عمومی گاماروس آب های لب شور و وجود قطعات دهانی از نوع Basic Gammaridean Type بوده، ضمائم دهانی شامل ماندیبول، ماگزلیپد، ماگزیلای 1 و ماگزیلای 2 بود.
دو جورپایان,مورفولوژی,قطعات دهانی,گاماروس,دریای خزر
https://japb.guilan.ac.ir/article_561.html
https://japb.guilan.ac.ir/article_561_179763b5afeb1fee85d18f5270c5a599.pdf
دانشگاه گیلان
فیزیولوژی و بیوتکنولوژی آبزیان
2345-3966
2538-5429
1
2
2014
02
20
اثرات استرس شوری و دما بر فاکتورهای خونی بچه ماهی کپور (Cyprinus carpio)
95
113
FA
سید علی
روضاتی
rozati@guilan.ac.ir
نیلوفر
حقی
haghi.niloofar.marine@gmail.com
ساناز
آورجه
sanaz.avarjeh@yahoo.com
تغییر در پارامترهای هماتولوژیکی از جمله واکنش هایی است که جانور در پاسخ به استرس از خود بروز میدهد. از این رو در مطالعه حاضر پاسخ های هماتولوژیکی بچه ماهی کپور (Cyprinus carpio) نسبت به استرس شوری و دما مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور بچهماهیان در گروه های دمایی 20، 25 و 30 درجه سانتی گراد در سه سطح شوری ppt10، ppt5 و آب شیرین، به مدت سه هفته نگهداری شدند (10 ماهی در هر تیمار). در پایان دوره پس از خونگیری از ماهیان (متوسط وزن ماهی 37/47 گرم) پارامترهای هماتوکریت، هموگلوبین و تعداد گلبول های قرمز به دست آمد و شاخص های MCV، MCH و MCHC محاسبه شد. با افزایش هر دو فاکتور دما و شوری تعداد گلبول های قرمز به طور معنی داری افزایش یافت (P<0.05). در حالی که افزایش دما، بر عکس شوری، کاهش هماتوکریت را به دنبال داشت (P<0.05). هموگلوبین نیز با افزایش دما کاهش پیدا کرد (P<0.05). همچنین شاخص های MCH و MCV با افزایش درجه شوری و دما، نبست به پایین ترین درجه، مقادیر کمتری را نشان دادند (P<0.05). اما شاخص MCHC بیش ترین مقادیر را در درجات متوسط شوری و دما داشت (P<0.05). تغییرات پارامترهای خونی در اثر دما و شوری از یک طرف می تواند ناشی از تغییر در تعداد و ابعاد گلبول های قرمز و میزان ذخیره هموگلوبین آن، باشد و از طرف دیگر می تواند تحت تاثیر تغییرات حجم پلاسما قرار بگیرد.
Cyprinus carpio,خون,دما,شوری,استرس
https://japb.guilan.ac.ir/article_562.html
https://japb.guilan.ac.ir/article_562_d1aa083642839c62569490d2e9efdcf1.pdf