دانشگاه گیلانفیزیولوژی و بیوتکنولوژی آبزیان2345-39664220160921The study of some biological indices of Alosa four species in Caspian Sea coast (Mazandaran province)بررسی بعضی از شاخصهای زیستی چهار گونه جنس Alosa در سواحل دریای خزر (محدوده سواحل خزرآباد ساری تا بابلسر)1172039FAحسنتقویاستادیار گروه زیستشناسی دریا، دانشکده علوم دریایی، دانشگاه مازندرانعلیعباسیدانشجوی کارشناسی ارشد زیستشناسی دریا، دانشکده علوم دریایی، دانشگاه مازندرانحسنفضلیدانشیار پژوهشکده اکولوژی دریای خزر، موسسه تحقیقات علوم شیلات کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزیJournal Article20160505The objective of the present study was comparing some biological parameters including length, weight, age and sexuality of four species of genus <em>Alosa</em> (<em>A. saposchnikowii</em>,<em> A. sapia</em>, <em>A. kessleri</em> and<em> A. braschnikowi</em>) in coastal zone of Mazandaran province of the Caspian Sea. Monthly random samples were collected during October 2014 and April 2015 (249 samples). The highest total length (27.65±4.32cm) and body weight (262.05±172.25g) belonged to <em>A. braschnikowi</em>. There was a significant correlation between total length and body weight among four species of <em>Alosa</em> (P<0.001). Sex ratio (male:female) of four species were 1.35:1, 1.28:1, 1:1.4 and 2.38:1, in respect to above mentioned order. Only the sex ratio of <em>A. saposchnikowii</em> (2.38:1) was significantly different from the expected 1:1 ratio (P<0.001). Gonadosomatic Index (GSI) among four species of <em>Alosa</em> was significantly different (P<0.05, F=4.04). Condition factor (CF) between four species of <em>Alosa</em> showed a significant difference (P<0.05, F=4.26). The results showed environmental compatibility of <em>A. braschnikowi</em> was better than other species.هدف از این مطالعه مقایسه بعضی از ویژگیهای زیستی شامل طول کل، وزن بدن، سن و جنسیت چهار از جنس Alosa (Alosa braschnikowi، A. kessleri، A. saposchnikowii و A. caspia) در سواحل استان مازندران در دریای خزر می باشد. براساس نتایج بدست آمده بیشترین میانگین(± انحراف معیار) طول کل و وزن بدن مربوط به گونه A.braschnikowi بترتیب 32/4±65/27 سانتیمتر و 25/172±05/262 گرم بوده است. همبستگی معنی داری بین طول کل و وزن بدن ماهی در هر چهار گونه مشاهده شد(0.001>P). نسبت جنسی نر:ماده چهار گونه بترتیب 35/1:1، 28/1:1، 40:1/1 و 38/1:2 بوده و فقط نسبت جنسی گونه A.saposchnikowii نسبت به 1:1 اختلاف معنی داری داشته است. شاخص گنادوسوماتیک (GSI) در بین چهار گونه شگ ماهی دریای خزر از تفاوت معنی داری برخوردار است(Phttps://japb.guilan.ac.ir/article_2039_351117dea39132703ad10a0ef87a29d2.pdfدانشگاه گیلانفیزیولوژی و بیوتکنولوژی آبزیان2345-39664220160921Toxic effects of titanium dioxide nanoparticles (TiO2 NPs) on hematological indices in common carp (Cyprinus carpio) and roach (Rutilus rutilus)ارزیابی سمیت حاد نانوذرات دیاکسید تیتانیوم (TiO2 NPs) بر شاخصهای خونشناسی ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio) و ماهی کُلمه (Rutilus rutilus)19342026FAسید علی اکبرهدایتیاستادیار گروه شیلات، دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان0000-0002-3014-1926فاطمهدارابی تباردانشجوی دکتری بومشناسی آبزیان، دانشکده منابع طبیعی دریا، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهرشیدااحمدوندکارشناس ارشد تکثیر و پروش آبزیان، دانشکده علوم دامی و شیلات، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساریشرارهاحمدوندکارشناس ارشد تکثیر و پروش آبزیان، دانشکده علوم دامی و شیلات، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساریJournal Article20160503Despite the expansion of nanotechnology in various industries, a proper evaluation of lethal concentration of nanoparticles on fishes has not been investigated. In present study, the toxicity of titanium nanoparticles was studied in juveniles of common carp and roach. For this study, 105 pieces of roach and common carp with total length of 5.46±0.57cm and 7.36±0.30 cm, respectively, were placed in 60L glass water tanks. According to the LC50 test, toxicity of titanium for common carp and roach were obtained as 12523.44±0.47 and 8693.37±1.96 ppm respectively. After 7 days of exposure to sub-lethal concentrations of titanium dioxide, blood samples were taken. The haematological indices showed significant decrease in red blood cells, hemoglobin and hematocrit values (P<0.05) exposed to sub-lethal concentrations when compared to the control group. The results of this study showed that titanium dioxide nanoparticles can have a negative effect on blood parameters and reduced the amount of red blood cells and hemoglobin content of blood which caused fish death.با وجود گسترش نانوفناوری در صنایع مختلف، مطالعات در زمینه تعیین غلظت کشندگی نانوذرات برای ماهیان به حد کافی صورت نگرفته است. از این رو در پژوهش حاضر میزان سمیت نانوذرات تیتانیوم (دیاکسید تیتانیوم) در بچه ماهیان کپور معمولی و کلمه مورد بررسی قرار گرفت. برای انجام این آزمایش 105 قطعه بچه ماهی کلمه و کپور معمولی به ترتیب با طول کل 57/0±46/5 سانتیمتر و 30/0±36/7 سانتیمتر در آکواریومهای 60 لیتری با سه تکرار به مدت 96 ساعت قرار داده شدند. طبق مقادیر LC<sub>50</sub> پس از انجام آزمایشها، میزان سمیت نانوذرات تیتانیوم برای کپور معمولی و کُلمه به ترتیب 47/0±44/12523 و 96/1±37/8693 قسمت در میلیون به دست آمد. بعد از 7 روز قرارگیری ماهیان در معرض غلظت تحت کشنده نانوذرات دیاکسید تیتانیوم، از آنها خونگیری شد. با مقایسه شاخصهای خونی بچه ماهیان، در اغلب شاخصها اختلاف معنیداری مشاهده شد. میزان گلبول قرمز، هموگلوبین و هماتوکریت در غلظت تحتکشنده نانو دی اکسید تیتانیوم نسبت به گروه شاهد کاهش معنیداری داشت (05/0>P). نتایج این مطالعه نشان داد که نانوذرات دیاکسید تیتانیوم میتوانند اثر منفی بر پارامترهای خونی ماهی کپور معمولی و کلمه داشته باشند و باعث کاهش میزان گلبول قرمز و هموگلوبین در خون و در نهایت سبب مرگ ماهیان شوند.https://japb.guilan.ac.ir/article_2026_2a1c238fd26ed2d00170df54bcf8ae5e.pdfدانشگاه گیلانفیزیولوژی و بیوتکنولوژی آبزیان2345-39664220160921Immobilization of Penaeus vanamei protease on carbon nanotubes and investigation of its activity and stabilityتثبیت آنزیم پروتئاز Penaeus vanamei بر روی نانولولههای کربنی و بررسی فعالیت و پایداری آن35562044FAپیماندهقاندانشجوی کارشناسی ارشد زیستشناسی دریا، دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه هرمزگاناحمدهماییاستادیار گروه بیوشیمی، دانشکده علوم، دانشگاه هرمزگان0000-0003-4310-0637Journal Article20160816Aquatic industrial waste is rich in protein and the best way to reach this organic material is using a protease enzyme. Therefore, the selection of a resistant protease from an aquatic species and using a suitable substrate for immobilization is very importatnt. In this study, the purified protease from shrimp <em>Penaeus vanamei</em> was immobilized on multi-walled carbon nanotubes (MWCNTs). After activating MWCNTs with nitric acid, in ordet to binding of enzyme to MWCNTs, enzyme solution with concentration of 7mg/mL was added to MWCNTs and incubated at 10°C for 4 hours. After three washing with phosphate buffer (pH 7.5), the nano-enzyme was dissolved in 1mL of phosphate buffer. Based on the results, the enzyme immobilizations on the MWCNTs enhance significantly the stability to temperature and extreme pH values. The optimum temperature of immobilized enzyme increased from 60 to 80°C and optimum pH did not change. The kinetic indexes of the enzyme (K<sub>m</sub> and k<sub>cat</sub>) changed during the immobilization. These results indicate that immobilized <em>Penaeus vanamei</em> protease on MWCNTs could be used for biotechnological applications due to the high stability.پسماند صنعت آبزیان غنی از پروتئین بوده و بهترین راه بدست آوردن این مواد آلی استفاده از آنزیمهای پروتئاز است. از این رو، انتخاب یک پروتئاز مقاوم از یک گونه آبزی و استفاده از یک بستر مناسب برای تثبیت و استفاده طولانی مدت آن بسیار با اهمیت است. در این پژوهش پروتئاز خالص شده از میگوی <em>Penaeus vanamei</em> روی نانولولههای کربنی چندجداره (MWCNT<sub>S</sub>) تثبیت شد. پس از فعال کردن نانولولهها با اسید نیتریک، به منظور اتصال الکترواستاتیک آنزیم به آن، محلول پروتئینی با غلظت mg/mL7 به نانولولهها اضافه شد و محلول به دست آمده به مدت 4 ساعت در دمای C°10 انکوبه شد. بعد از 3 بار شستشو با بافر فسفات (pH 5/7)، نانوآنزیم در mL1 بافر فسفات حل شد. بر اساس نتایج به دست آمده، تثبیت آنزیم روی بستر نانولولههای کربنی، پایداری طولانی مدت، پایداری حرارتی و پایداری درpH های بحرانی را به میزان قابل توجهی بهبود بخشید. دمای بهینه آنزیم تثبیت شده از60 به C°80 افزایش یافت و pH بهینه تغییری نکرد. شاخصهای سینتیکی آنزیم (K<sub>m</sub> و k<sub>cat</sub>) نیز در هنگام تثبیت دستخوش تغییر شدند. این نتایج نشان میدهد که از آنزیم پروتئاز <em>Penaeus vanamei</em> تثبیت شده بر روی نانولولههای کربنی چندجداره، به دلیل پایداری بالا، میتوان برای کاربردهای بیوتکنولوژی استفاده کرد.https://japb.guilan.ac.ir/article_2044_33f023bcdb45bdae360bf4651d941a98.pdfدانشگاه گیلانفیزیولوژی و بیوتکنولوژی آبزیان2345-39664220160921Stress and hematological responses of juvenile silver carp (Hypophthalmicthys molitrix) to handling caused by capturingپاسخهای استرس و خونشناسی بچه ماهی کپور نقرهای (Hypophthalmichthys molitrix) به دستکاریهای ناشی از صید57742027FAبهرامفلاحتکاراستاد گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه گیلانعبدالعیراهداریدانشجوی دکتری شیلات، گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه گیلانالدوزباقرپورکارشناس ارشد شیلات، گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه گیلانJournal Article20160704Due to the superior role of silver carp (<em>Hypophthalmichthys molitrix</em>) in the carp polyculture system, this study was conducted to evaluate the effects of catching, handling and transportation on hematological and biochemical parameters of juvenile fish (13.5±1.5g). Hematological and biochemical parameters were measured before catching (without handling), during the catches and 1, 3, 6, 12, 24 and 48 hours after transportation. The biochemical parameters including cortisol, glucose and lactate had significant differences among treated fishes (P<0.05). The cortisol and glucose levels rose quickly since catching up to 12 hours after it and significantly decreased after 24 hours, but it never returned to the normal level. The highest and lowest level of lactate was observed during catches and coming 12 hours. Except monocytes, all hematological parameters including the number of white and red blood cells, hemoglobin, hematocrit, mean corpuscular volume, mean corpuscular hemoglobin, mean corpuscular hemoglobin concentration, neutrophils and lymphocytes had significant differences among treated fishes (P<0.05). The amounts of hemoglobin and hematocrit were significantly increased 12 hours after fishes were caught (P<0.05). The results of hematological and biochemical parameters showed that catching and handling of juvenile silver carp had harassment effects on fish welfare and it is necessary to provide optimum conditions to reduce stress effects.با توجه به جایگاه ماهی کپور نقرهای (<em>Hypophthalmichthys molitrix</em>) در سیستم پرورش چند گونهای کپورماهیان، در این مطالعه تاثیر استرس ناشی از صید، دستکاری و حمل و نقل بر شاخصهای استرس و خونشناسی بچه ماهیان کپور نقرهای مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور، شاخصهای مذکور قبل از حمل و نقل (بدون دستکاری)، در حین صید و 1، 3، 6، 12، 24 و 48 ساعت پس از انتقال بچه ماهیها با متوسط وزن 5/1±5/13 گرم اندازهگیری شد. شاخصهای استرس شامل کورتیزول، گلوکز و لاکتات در طی زمانهای مختلف دارای اختلاف معنیداری بودند (05/0>P)، به طوری که میزان کورتیزول و گلوکز پلاسما از هنگام صید تا 12 ساعت پس از آن افزایش یافت و پس از 24 ساعت کاهش معناداری پیدا کرد، ولی تا 48 ساعت بعد از صید به مقدار قبل از صید نرسید. بیشترین و کمترین مقدار لاکتات به ترتیب در زمان صید و 12 ساعت بعد از آن مشاهده شد. به استثنای تعداد مونوسیتها، همه شاخصهای خونشناسی شامل تعداد گلبولهای سفید، تعداد گلبولهای قرمز، هموگلوبین، هماتوکریت، حجم متوسط گلبولی، وزن متوسط هموگلوبین گلبولی، غلظت متوسط هموگلوبین گلبولهای قرمز، درصد نوتروفیلها و لنفوسیتها در طی زمانهای مختلف دارای اختلاف معنیداری بودند (05/0>P). مقدار هموگلوبین و هماتوکریت 12 ساعت بعد از صید افزایش معناداری پیدا کرد (05/0>P). نتایج بررسی شاخصهای خونشناسی و استرس نشان داد که با توجه به تاثیرات استرس ناشی از صید و حمل و نقل بر وضعیت فیزیولوژیک بچه ماهیان کپور نقرهای، برای حفظ سلامتی و افزایش بقای بچه ماهیان باید از روشهایی با کمترین میزان دستکاری ماهی، استفاده کرد.https://japb.guilan.ac.ir/article_2027_197e55edd35e2144abf9acfb5d65cfb5.pdfدانشگاه گیلانفیزیولوژی و بیوتکنولوژی آبزیان2345-39664220160921Molecular phylogeny of the cone snail Conus frigidus Reeve, 1848 from Persian Gulf coastal region (Larak and Qeshm) using DNA barcodeفیلوژنی مولکولی حلزون مخروطی دریایی Conus frigidus Reeve, 1848 از سواحل خلیج فارس (لارک و قشم) با استفاده از بارکدگذاری DNA75972040FAحلیمهرجبیدانشجوی دکتری زیستشناسی دریا، دانشکده علوم دریایی و اقیانوسی، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهرحسینذوالقرنیندانشیار گروه زیستشناسی دریا، دانشکده علوم دریایی و اقیانوسی، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر، خرمشهرمحمد تقیرونقاستادیار گروه زیستشناسی دریا، دانشکده علوم دریایی و اقیانوسی، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر، خرمشهراحمدسواریاستاد گروه زیستشناسی دریا، دانشکده علوم دریایی و اقیانوسی، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهرمحمد شریفرنجبراستادیار گروه زیستشناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه هرمزگان0000-0002-1093-2392Journal Article20160611<em>Conus frigidus</em> is venomous predatory marine gastropod that is placed in <em>Virgiconus</em> clade of the coast of Qeshm and Lark. The species in this clade is morphologically similar and sometimes named wrongly. Therefore, their molecular identification is important. In this study, DNA was extracted by CTAB. The COI gene fragment was used as a barcode to identify the species. After amplification of the gene and its sequencing, phylogenetic trees were depicted using MEGA 6 and MrBayes 3.2 softwares. The results showed that the nucleotide sequence of COI gene fragment of <em>C. frigidus</em>, on the coast of Qeshm and Lark, have only differ in one nucleotide from the Indo-Pacific sequence of <em>C. frigidus</em>. Phylogeny tree of <em>Virgiconus</em> clade represents a dramatic difference of this species with other clade species. Therefore, it seems that the origins of <em>C. frigidus</em> of the Persian Gulf, was from the species from the east coast of the Indian and Pacific Oceans. Identification of species based on COI gene in the species is very useful and precise method when characteristics resemblances among species are high.حلزون مخروطی <em>Conus frigidus</em> شکمپای دریایی شکارگر و سمی از کلاد <em>Virgiconus</em> است که در سواحل قشم و لارک یافت میشود. گونههای این کلاد از نظر ریختشناختی بسیار شبیه به هم هستند و گاهی به خطا نامگذاری میشوند. بنابراین، شناسایی مولکولی آنها حائز اهمیت است. در این مطالعه، استخراج DNA به روش CTAB انجام شد. از قطعه ژن COI به عنوان بارکد در شناسایی این گونه استفاده شد. پس از تکثیر قطعه ژن و توالییابی آن، درختهای تبارشناسی با استفاده از نرمافزارهای MEGA 6 و MrBayes 3.2 ترسیم شدند. نتایج نشان داد توالیهای نوکلئوتیدی قطعه ژن COI گونه <em>C. frigidus</em> در دو ساحل قشم و لارک با توالی گونه <em>C. frigidus</em> از ناحیه اندوپاسفیک تنها در یک نوکلئوتید اختلاف داشتند. رسم درخت تبارشناسی گونههای کلاد <em>Virgiconus</em> بیانگر تفاوت چشمگیر این گونه با گونههای مختلف در این کلاد بود. از این رو، به نظر می رسد که خواستگاه <em>C. frigidus</em> خلیج فارس، از گونههای مشابه آن در سواحل اقیانوس هند و آرام باشد. زمانی که شناسایی گونهها به دلیل شباهتهای ریختشناسی در کلاد <em>Virgiconus</em> مشکل میشود، شناسایی بر اساس ژن COI در تفکیک گونهها بسیار مفید خواهد بود.https://japb.guilan.ac.ir/article_2040_907b256ca62d81b48b8241d8c5667559.pdfدانشگاه گیلانفیزیولوژی و بیوتکنولوژی آبزیان2345-39664220160921Effect of Deltamethrin on acethylcholinesterase in Mytilaster lineatus musselاثر آفتکش دلتامترین بر میزان آنزیم استیلکولین استراز در دوکفهای Mytilaster lineatus991112042FAشاهینشریعت پناهیکارشناس ارشد محیط زیست، مدیر فضای سبز شرکت خصوصیشیلاصفائیاندانشیار گروه زیستدریا، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامیمحمدعبدالهیاستادیار گروه سمشناسی، دانشکده داروسازی، دانشگاه تهرانJournal Article20151226Abstract<br /> IN this study acetylcholine esterase enzyme activity in Mytilaster lineatus bivalve acute to deltamethrin under limit mortality concentraitions in lowest concentraition ( 0/5 mg/l) estimated as ( 15/665 ± 0/1291 micromol min mg protein ) and in upper concentraition estimated as ( 11/912 ± 0/4334 micromol min mg protein ).<br /> Acording to one way ANOVA results ( P < 0.05 ), for deltamethrin in ( 0/5 mg/l) concentraition we have no mean deferentation for enzyme activity in Mytilaster lineatus. Under limit concentraition, in (0/75 mg/l) concentraition we have concentraition effect of deltamethrin against acethylcholine esterase in Mytilaster lineatus and as the deltamethrin concentraition were increased, acetylcholine esterase activity were decreased.در مطالعه حاضر به بررسی اثر آفتکش دلتامترین بر روی فعالیت آنزیم استیلکولین استراز در دوکفهای <em>Mytilaster lineatus</em> پرداخته شده است. بر اساس این مطالعه فعالیت آنزیم استیلکولین استراز در دوکفهای <em>M. lineatus</em> در معرض غلظتهای زیر حد کشندگی سم دلتامترین، در کمترین غلظت (5/0 میلیگرم در لیتر) برابر با 1291/0±665/15 میکرومول در دقیقه در میلیگرم پروتئین و در بیشترین غلظت (1 میلیگرم در لیتر) برابر با 4334/0±912/11 میکرومول در دقیقه در میلیگرم پروتئین سنجش شد. همچنین با توجه به نتایج آماری به دست آمده به روش آنالیز واریانس یکطرفه، برای سم دلتامترین در غلظت 5/0 میلیگرم در لیتر اختلاف معنیداری در سطح فعالیت آنزیم استیلکولین استراز در دوکفهای <em>M. lineatus</em> دیده نشد (05/0<P). ولی درغلظتهای 75/0 میلیگرم در لیتر و 1 میلیگرم در لیتر سم دلتامترین اختلافات معنیداری در سطوح فعالیت آنزیم استیلکولین استراز مشاهده شد (05/0>P). نتایج به دست آمده از بررسی سطوح فعالیت آنزیم استیلکولین استراز در دوکفهای <em>M. lineatus</em> در برابر سم دلتامترین در غلظتهای زیر حد کشندگی، نشان داد که اثر بازدارندگی سم دلتامترین بر فعالیت این آنزیم از غلظت 75/0 میلیگرم در لیتر نمایان شد و با افزایش بیشتر غلظت دلتامترین فعالیت آنزیم استیلکولین استراز نیز بیشتر کاهش یافت.https://japb.guilan.ac.ir/article_2042_1a80043a50a6490279c6e529c7da3534.pdf