دانشگاه گیلان
فیزیولوژی و بیوتکنولوژی آبزیان
2345-3966
2538-5429
7
4
2020
02
28
مطالعه مقایسهای هموسیتهای سیستم ایمنی و هپاتوپانکراس میگوی ببری سبز (Penaeus semisulcatus) در فصول سرد و گرم
1
18
FA
زهرا
بصیر
استادیار گروه علوم پایه، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
z.basir@scu.ac.ir
محمدعلی
سالاری علی آبادی
دانشیار گروه زیستشناسی دریا، دانشکده علوم دریایی، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر، خرمشهر، ایران
salari1346@yahoo.com
10.22124/japb.2020.12253.1306
با توجه به این که میگوی ببری سبز دارای اهمیت بالای شیلاتی و اقتصادی در منطقه خلیج فارس است، درک سیستم ایمنی و مکانیسم دفاعی آن به بهبود مدیریت بیماری در این گونه منجر خواهد شد. در این پژوهش هموسیتهای سیستم ایمنی و هپاتوپانکراس میگوی ببری سبز در فصول سرد و گرم به صورت مقایسهای مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور مجموعا 50 قطعه میگو ببری سبز با طول متوسط 1±19 سانتیمتر و وزن متوسط 5/0±25 گرم در دو فصل سرد و گرم تهیه شد. سپس یک میلیلیتر نمونه همولنف با یک میلیلیتر ماده ضدانعقاد ترکیب شد و تعداد و نوع هموسیتها مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین برای مطالعات باقتشناسی از هپاتوپانکراس تمامی میگوها نمونهبرداری و با روش معمول برشهای بافتی از آنها تهیه شد. نتایج نشان داد که در فصل سرد بر تعداد همه انواع هموسیت افزوده شد. در هر دو فصل هموسیتهای دانهدار کوچک بدون تغییر غالب بیشترین تعداد و هموسیتهای هیالین کمترین تعداد را داشتند. همچنین مطالعه ساختاری هپاتوپانکراس در هر دو فصل سرد و گرم نشان داد که این اندام به صورت توبولار بود و بیشترین تعداد سلولها مربوط به سلولهای رشتهای و کمترین مقدار مربوط به سلولهای میواپیتلیال گزارش شد. همچنین بین سلولهای جذبی- ذخیرهای، کیسهای شکل و رشتهای اختلاف معنیدار در دو فصل گرم و سرد گزارش شد (05/0>P). نتایج به دست آمده از این پژوهش با گزارشهای ارائه شده برای سایر گونههای مشابه همخوانی دارد و به دلیل تحریک و برانگیختگی سیستم ایمنی به ویژه در فصل سرد میتواند در موارد واکسیناسیون مورد توجه قرار گیرد.
هموسیت,سیستم ایمنی,هپاتوپانکراس,میگوی ببری سبز
https://japb.guilan.ac.ir/article_3919.html
https://japb.guilan.ac.ir/article_3919_162e457b92686c0a123280af7a528112.pdf
دانشگاه گیلان
فیزیولوژی و بیوتکنولوژی آبزیان
2345-3966
2538-5429
7
4
2020
02
20
بهینهسازی روش استخراج اسید آمینههای شبه مایکوسپورین (MAA) از جلبک قرمز Hypnea musciformis و سیانوباکتری جدا شده از چشمه آب گرم گنو
19
40
FA
مریم
سلطانی
دانشجوی کارشناسی ارشد زیست شناسی دریا، دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران
sultani.maryam@gmail.com
مرتضی
یوسف زادی
دانشیار گروه زیست شناسی دریا، دانشکده علوم فنون دریایی، دانشگاه هرمزگان
morteza110110@gmail.com
فائضه
ثمری
استادیار گروه شیمی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران
fayezehsamari@gmail.com
مریم
کوکبی
دانشجوی دکتری زیستشناسی دریا، دانشکده علوم فنون دریایی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران
maryamkokabi.mk@gmail.com
10.22124/japb.2020.11747.1283
جلبکها موجوداتی فتوسنتز کننده هستند که برای مقابله با آسیبهای پرتوهای فرابنفش، ترکیبات محافظت کنندهای را همچون اسید آمینههای شبه مایکوسپورین (MAA) تولید میکنند. هدف از این مطالعه استخراج ترکیبات جاذب فرابنفش با استفاده از حلال و دمای مناسب است. در این مطالعه سیانوباکتری <em>Leptolyngbya fragilis</em> و جلبک قرمز <em>Hypnea musciformis</em>برای استخراج ترکیبات جاذب اشعه فرابنفش مورد استفاده قرار گرفتند. برای این منظور از حلالهای متانول 100 و 20 درصد، اتانول 70 درصد، آب مقطر و اتیل استات 100 درصد در دو دمای مختلف 4 و 45 درجه سانتیگراد به منظور عصارهگیری استفاده شد. در سیانوباکتری <em>Leptolyngbya fragile</em> بیشترین میزان ترکیبات استخراج شده با استفاده از اتیل استات 100 درصد و دمای 4 درجه سانتیگراد در طول موج 384 نانومتر (78154/1= <sub>max</sub>λ) و در جلبک قرمز <em>Hypnea musciformis</em> با استفاده از متانول 20 درصد و دمای 45 درجه سانتیگراد در طول موج 336 نانومتر (933/0=<sub>max</sub> λ) به دست آمد. همچنین در عصاره اتانولی 70 درصد جذب در دامنه فرابنفش بسیار ناچیز بود. به طور کلی میتوان گفت نه تنها حلال و دمای مورد استفاده برای استخراج ترکیبات جاذب اشعه فرابنفش در بازده استخراج تاثیرگذار است، بلکه این شاخصها در گونههای مختلف نیز یکسان نیستند.
سیانوباکتری,جلبک قرمز,ترکیبات جاذب فرابنفش,اسید آمینههای شبه مایکوسپورین,MAA
https://japb.guilan.ac.ir/article_3920.html
https://japb.guilan.ac.ir/article_3920_be923d69dc5caacaedc4528e3f5cf5aa.pdf
دانشگاه گیلان
فیزیولوژی و بیوتکنولوژی آبزیان
2345-3966
2538-5429
7
4
2020
03
09
تعیین نیاز غذایی شاه میگوی چنگال باریک (Astacus leptodactylus) جوان به کولین در سامانه آبزیپروری مداربسته
41
62
FA
رضا
جلیلی
دانشجوی دکتری تخصصی تکثیر و پرورش آبزیان، گروه شیلات و آبزیان، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
re.jalili@gmail.com
ناصر
آق
دانشیار پژوهشی پژوهشکده آرتمیا و آبزیپروری، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
n.agh@urmia.ac.ir
احمد
ایمانی
دانشیار گروه شیلات و آبزیان، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
a.imani@urmia.ac.ir
فرزانه
نوری
استادیار پژوهشی پژوهشکده آرتمیا و آبزیپروری، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
f.noori@urmia.ac.ir
10.22124/japb.2020.12163.1299
کولین یک ماده مغذی ضروری برای سختپوستان است، اما تاکنون درباره نیاز غذایی شاه میگوی چنگال باریک به کولین گزارشی ارائه نشده است. بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین نیاز غذایی شاه میگوهای جوان به کولین به مدت 12 هفته انجام پذیرفت. بدین منظور، شاه میگوهای جوان (میانگین وزن 9/0±8/13 گرم) در سیستم پرورش متراکم مداربسته و در 12 مخزن پرورشی ذخیرهسازی شدند. چهار جیره حاوی سطوح مختلف مکمل تجاری کولین (شامل صفر، 2/0، 4/0 و 8/0 درصد کولین کلرید) تنظیم شد. نتایج نشان داد کمترین و بیشترین شاخصهای رشد، بازماندگی و فعالیت آنزیمهای گوارشی پروتئاز کل و آمیلاز به ترتیب در شاه میگوهای تغذیه شده با جیرههای غذایی فاقد کولین و حاوی 2/0 درصد کولین مشاهده شد (05/0P<). همچنین با افزایش کولین جیره به میزان 4/0 و 8/0 درصد تفاوت معنیداری در شاخصهای رشد و فعالیت آنزیمهای پروتئاز و آمیلاز مشاهده نشد (05/0P>). اختلاف معنیداری در شاخص بازماندگی و فعالیت آنزیم گوارشی لیپاز در بین گروههای آزمایشی مشاهده نشد (05/0P>). نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان داد که افزودن 2/0 درصد کولین به جیره غذایی شاه میگوهای پرورشی در سیستم متراکم متکی به جیره غذایی دستی، سبب بهبود شاخصهای رشد و فعالیت آنزیمهای گوارشی میشود.
نیاز غذایی,کولین,شاه میگوی چنگال باریک,Astacus leptodactylus
https://japb.guilan.ac.ir/article_3946.html
https://japb.guilan.ac.ir/article_3946_1f0f4f699155be73e6dcb966786a4349.pdf
دانشگاه گیلان
فیزیولوژی و بیوتکنولوژی آبزیان
2345-3966
2538-5429
7
4
2020
03
09
اثر تغذیه با منابع مختلف مکمل روی بر شاخصهای تولیدمثلی ماهی مولد نر قزلآلای رنگینکمان (Oncorhynchus mykiss)
63
82
FA
اسماعیل
کاظمی
0000-0003-1865-972X
دانشجوی دکتری تکثیر و پرورش آبزیان، دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران
esmaeil.kazemi.1986@gmail.com
ایمان
سوری نژاد
دانشیار گروه شیلات، دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران
i_sourinezhad@yahoo.com
علیرضا
قائدی
0000-0002-5514-586X
استادیار موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، مرکز تحقیقات ژنتیک و اصلاح نژاد ماهیان سردآبی شهید مطهری یاسوج، یاسوج، ایران
aliangler@gmail.com
سیدعلی
جوهری
0000-0002-1210-5454
دانشیار گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه کردستان، سنندج، ایران
sajohari@gmail.com
زهرا
قاسمی
استادیار گروه شیلات، دانشکده علوم و فنون دریایی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران
z.ghasemi@hormozgan.ac.ir
10.22124/japb.2020.11643.1280
در پژوهش حاضر اثر تغذیه با منابع مختلف مکمل روی بر شاخصهای تولیدمثلی ماهی قزلآلای رنگینکمان بررسی شد. تیمارهای غذایی طی 16 هفته پژوهش شامل (1) مولدین نر تغذیه شده با جیره حاوی 40 میلیگرم در کیلوگرم مکمل روی معدنی، (2) مولدین نر تغذیه شده با جیره حاوی 40 میلیگرم در کیلوگرم نانوذره روی، (3) مولدین نر تغذیه شده با جیره حاوی 40 میلیگرم در کیلوگرم روی آلی و (4) مولدین تغذیه شده با غذای فاقد مکمل روی (شاهد) بود. عملیات تکثیر برای گروههای مختلف با استفاده از تخمکهای چهار مولد ماده انجام شد. بیشترین درصد لقاح، چشمزدگی و تخمگشایی تخم مربوط به مولدین نر تغذیه شده با مکمل حاوی 40 میلیگرم در کیلوگرم روی معدنی بود. غلظت، حجم، زمان تحرک و درصد اسپرماتوکریت اسپرمها در کلیه تیمارهایی که با مکمل حاوی روی تغذیه شده بودند بیشتر از تیمار شاهد بود. بازماندگی نتاج تا وزن یک گرم در تیمار تغذیه شده با مکمل روی معدنی به طور معنیداری بیشتر از سایر گروهها بود (05/0>P). نتایج این پژوهش نشان داد که مکملهای معدنی روی میتوانند نقش مهمی را در بهبود عملکرد تولیدمثل در مولدین نر قزلآلای رنگینکمان ایفا کنند.
قزلآلای رنگینکمان,روی,تولیدمثل,مکمل,بازماندگی
https://japb.guilan.ac.ir/article_3947.html
https://japb.guilan.ac.ir/article_3947_c3bee12b7093ffb6040d3d15332633fb.pdf
دانشگاه گیلان
فیزیولوژی و بیوتکنولوژی آبزیان
2345-3966
2538-5429
7
4
2020
03
09
اثرات ضدباکتریایی پلیپپتید EC-hepcidin1 در مهار باکتری Streptococcus iniae در کشتهای سلولی اولیه قزلآلای رنگینکمان (Oncorhynchus mykiss)
83
104
FA
زهره
قدسی
دانشجوی دکتری شیلات، دانشکده علوم دریایی، دانشگاه تربیت مدرس، نور، ایران
zohrehghodsi13@gmail.com
محمدرضا
کلباسی
استاد گروه شیلات، دانشکده علوم دریایی، دانشگاه تربیت مدرس، نور، ایران
mkalbassi@gmail.com
اشرف
محبتی مبارز
استاد گروه میکروبشناسی، دانشکده علوم پزشکی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
mohabatiam@gmail.com
پروانه
فرزانه
استادیار مرکز ملی ذخایر ژنتیکی و زیستی ایران، تهران، ایران
pfarzaneh2000@yahoo.com
10.22124/japb.2020.12337.1307
استرپتوکوکوزیس یکی از مخربترین بیماریها در آبزیپروری جهانی است و تاکنون تلاشهای زیادی در راستای مهار این باکتری صورت پذیرفته است. در این پژوهش توانایی پلیپپتید ضدمیکروبی مصنوعی هپسیدین (EC-hepcidin1) در مهار باکتری <em>Streptococcus iniae</em> ( عامل بیماری استرپتوکوکوزیس در آبزیان) در کشت سلولی اولیه ماهی قزلآلای رنگینکمان (<em>Oncorhynchus mykiss</em>) مورد ارزیابی قرار گرفت. ابتدا با دیسسک دیفوژیون اثرات ضدباکتریایی این پلیپپتید مورد بررسی قرار گرفت. حداقل غلظت ممانعت از رشد و حداقل غلظت کشندگی EC-hepcidin1 در برابر <em>S. iniae</em> اندازهگیری شد. سپس کشت سلولی اولیه از باله ماهی تولید و محدوده سمیت این پلیپپتید برای سلولها مشخص شد. کشتهای سلولی اولیه ماهی با باکتری آلوده شد و در شرایط آزمایشگاهی فعالیت ضدباکتریایی پلیپپتید و میزان زندهمانی سلولها درکشت سلولی، مورد سنجش قرار گرفت. نتایج به دست آمده از این مطالعه، حداقل غلظت ممانعت از رشد و حداقل غلظت کشندگی پپتید به ترتیب بیش از 75 و کمتر از 150 میکروگرم در میلیلیتر محاسبه شد. میزان سمیت پلیپپتید هپسیدین پس از 48 ساعت و در محدوده 25 تا 400 میکروگرم در لیتر سمیت کمی را نشان داد و سلولها 60 تا 80 درصد زندهمانی داشتند. میزان زندهمانی سلولها بعد از تلقیح باکتری با تراکم 10:MOI در سلولهای ماهی قزلآلای رنگینکمان 55 درصد بود که بعد از تلقیح باکتری با تراکم 10:MOI به همراه 150 میکروگرم در میلیلیتر پلیپپتید، میزان زندهمانی سلولها به 90 درصد افزایش یافت. در مجموع، پلیپپتید EC-hepcidin1 اثرات ضدباکتریایی مناسبی علیه <em>S. iniae</em> در شرایط آزمایشگاهی داشت و در عین حال به دلیل سمیت کم در سلولهای ماهی، قادر است میزان زندهمانی سلولهای آلوده شده با این باکتری را افزایش داد.<br /> <br /> در جمعبندی پپتید EC-hepcidin1 اثرات ضد باکتریایی بر این باکتری داشته و سمیت کمی نسبت به سلولهای ماهی دارد، لذا ادامه تحقیقات به صورت بالینی بر روی مراحل لاروی و مولدین این ماهی قابل پیشنهاد می باشد .
سلول اولیه ماهی قزلآلای رنگینکمان,پلیپپتید,ضدباکتریایی,EC-hepcidin1,Streptococcus iniae
https://japb.guilan.ac.ir/article_3948.html
https://japb.guilan.ac.ir/article_3948_f9174a137ceefdcaf00748c2a8385617.pdf
دانشگاه گیلان
فیزیولوژی و بیوتکنولوژی آبزیان
2345-3966
2538-5429
7
4
2020
03
14
ایجاد جنس نر تاسماهی استرلیاد (Acipenser ruthenus) با به کارگیری اسپرم هترولوگ غیرفعال در القای گاینوژنز
105
136
FA
محمد
حسن زاده صابر
0000-0001-8653-6874
دانشجوی دکتری زیستشناسی دریا، دانشکده علوم دریایی و اقیانوسی، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر، خرمشهر، ایران
saber.merag@gmail.com
حسین
ذوالقرنین
استاد گروه زیستشناسی دریا، دانشکده علوم دریایی و اقیانوسی، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر، خرمشهر، ایران
zolgharnein@kmsu.ac.ir
محمد علی
سالاری علی آبادی
دانشیار گروه زیستشناسی دریا، دانشکده علوم دریایی و اقیانوسی، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر، خرمشهر، ایران
salari1346@yahoo.com
محمدعلی
یزدانی ساداتی
دانشیار گروه تکثیر و پرورش، موسسه تحقیقات بینالمللی تاسماهیان دریای خزر، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج جهاد کشاورزی، رشت، ایران
myazdanisadati@yahoo.com
مهتاب
یارمحمدی
0000-0002-2116-8764
استادیار گروه ژنتیک و بیوتکنولوژی، موسسه تحقیقات بینالمللی تاسماهیان دریای خزر، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج جهاد کشاورزی، رشت، ایران
mahtabyarmohammadi@gmail.com
10.22124/japb.2018.11012.1264
تاسماهی استرلیاد در تقسیمبندی IUCN در دسته گونههای آسیبپذیر قرار گرفته است که جنس نر آن در غالب مراکز تکثیر و بازسازی ذخایر کشور دچار کمبود یا فقدان است. این مطالعه با هدف ایجاد جنس نر تاسماهی استرلیاد با استفاده از القای گاینوژنز و اسپرم هترولوگ، صورت گرفت. برای این منظور، اسپرم هترولوگ تاسماهی سیبری در معرض اشعه UV با شدت 473 میکرووات بر سانتیمتر مربع و مدت زمان 90 ثانیه قرار گرفت و تخریب DNA اسپرم با موفقیت انجام شد. ترکیب این اسپرم با تخمک تاسماهی استرلیاد و قرارگیری تخم لقاح یافته در معرض شوک گرمایی 34 درجه سانتیگراد به مدت 2 دقیقه، 15 دقیقه بعد از فعالیت، نتاج گاینوژن تاسماهی استرلیاد را ایجاد کرد. سپس با استفاده از مارکرهای میکروساتلیت (<em>Afu-68</em> و <em>Afug-195</em>) وراثتپذیری فرزندان از والد صرفا مادری تایید شد. ماهیان به دست آمده به مدت 17 ماه نگهداری شدند. سپس با استفاده از بیوپسی، تکهای از گناد اولیه آنها خارج و بافت آن بررسی شد. بررسیها نشان داد که 6/76 درصد نتاج گاینوژن ماده و 3/23 درصد آنها نر بودند. با توجه به سیستم تعیین جنسیت هتروگامتی ماده در تاسماهی استرلیاد، میتوان با القای گاینوژنز و اسپرم هترولوگ غیرفعال ژنتیکی، هر دو جنس نر و ماده را به صورت خالص ایجاد کرد.
تاسماهی استرلیاد,گاینوژنزیز,اسپرم هترولوگ,ایجاد جنس نر
https://japb.guilan.ac.ir/article_3961.html
https://japb.guilan.ac.ir/article_3961_aabc32628a8097201dd51890165dfc7d.pdf
دانشگاه گیلان
فیزیولوژی و بیوتکنولوژی آبزیان
2345-3966
2538-5429
7
4
2020
03
14
بررسی تاثیر سویههای پروبیوتیکی Lactobacillus reuteri، Lactobacillus brevis و Lactobacillus delbrueckii subsp. bulgaricus روی کیفیت میکروبی فیله ماهی قزلآلای رنگینکمان (Oncorhynchus mykiss) پرورشی
137
166
FA
مینا
سیف زاده
دانشجوی دکتری میکروبیولوژی، گروه زیستشناسی سلولی مولکولی و میکروبیولوژی، دانشکده علوم و فنآوریهای زیستی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
m_seifzadeh_ld@yahoo.com
محمد
ربانی
دانشیار گروه زیستشناسی سلولی مولکولی و میکروبیولوژی، دانشکده علوم و فنآوریهای زیستی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
m.rabbani@biol.ui.ac.ir
رسول
شفیعی
استادیار گروه زیستشناسی سلولی مولکولی و میکروبیولوژی، دانشکده علوم و فنآوریهای زیستی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
10.22124/japb.2020.11993.1292
سویههای پروبیوتیکی <em>Lactobacillus</em> قابلیت استفاده به عنوان نگهدارنده غذایی را دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی استفاده از <em>Lactobacillus</em> <em>delbrueckii</em> subsp. <em>bulgaricus </em>(PTCC 1737)، <em>L.</em> <em>reuteri</em> (PTCC 1655)، <em>L.</em> <em>brevis</em> CD0817 و ترکیب باکتریهای <em>Lactobacillus</em> روی کیفیت میکروبی فیله قزلآلای رنگینکمان در یخچال و انجماد انجام شد. تیمارها شامل فیلههای غوطهور شده در سوسپانسیون <em>L. reuteri</em>، <em>L. </em>brevis، <em>L. delbrueckii</em> و ترکیب آنها بودند. فیلههای غوطهور شده در اسید لاکتیک ۲ درصد و فیلههای بدون افزودنی به عنوان تیمارهای شاهد در نظر گرفته شدند. تیمارها به مدت ۵ روز در یخچال و شش ماه در انجماد نگهداری شدند. <em>Staphylococcus aureus</em> و <em>Escherichia coli</em> در تیمارهای آزمایشی و شاهد مشاهده نشدند.<em>L. delbrueckii</em> قادر به بقا تحت شرایط اتجماد نبود. تعداد<em> Lactobacillus</em>ها در تیمارهای ترکیبی طی مدت زمان نگهداری در شرایط انجماد کاهش داشت (logCFU/g۳۴/۱). در <em>L. brevis</em> اسیدهای چرب اشباع ۹۱/۲۳ درصد و غیراشباع ۷۷ درصد و در تیمار <em>L. reuteri</em> اسیدهای چرب اشباع ۱۲/۲۷ درصد و غیراشباع ۸۸/۷۲ درصد بود (05/0P<). افزایش معنیدار در نسبت اسیدهای چرب غیراشباع به اشباع در <em>L. brevis</em> در مقایسه با<em>L. reuteri</em> و عدم تفاوت معنیدار در تعداد <em>L. brevis</em> طی مدت زمان نگهداری در دمای انجماد سبب شد که <em>L. brevis</em> به عنوان محافظ غذایی برای نگهداری فیله قزلآلای رنگینکمان پرورشی در یخچال و انجماد پیشنهاد شود.
پروبیوتیک,قزلآلای رنگینکمان پرورشی,Lactobacillus brevis,محافظ غذایی
https://japb.guilan.ac.ir/article_3962.html
https://japb.guilan.ac.ir/article_3962_10495b41d56b171455bf2673b85e7797.pdf
دانشگاه گیلان
فیزیولوژی و بیوتکنولوژی آبزیان
2345-3966
2538-5429
7
4
2020
03
17
روند تغییرات وزن و بهبود زخم در فیلماهیان پرورشی ایمپلنت شده با سطوح مختلف هورمون 17- بتا استرادیول
167
185
FA
بهرام
فلاحتکار
استاد گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه گیلان، صومعهسرا، ایران
falahatkar@guilan.ac.ir
سبحان
رعنای اخوان
دکتری فیزیولوژی آبزیان، گروه جانور شناسی، دانشگاه اتاگو، داندین، نیوزلند
sobhan_akhavan@yahoo.com
10.22124/japb.2020.7371.1162
نظر به روند طولانی بلوغ در ماهیان خاویاری، امروزه از راهکارهای مختلف مدیریتی و تغذیهای برای کوتاه کردن این دوره استفاده میشود. ایمپلنتهای هورمونی باعث پیش انداختن رسیدگی و موفقیت تولیدمثل در این ماهیان میشوند که این امر مستلزم جراحی و در پی آن ایجاد عارضه زخم و عواقب احتمالی آتی بر بدن این ماهیان است. در این مطالعه، 20 عدد فیلماهی سه ساله (2/۰±9/۶ کیلوگرم) در حوضچههای بتونی برای مدت 168 روز نگهداری شدند و هر 45 روز یک بار با کپسولهای محتوی مقادیر صفر، 3، 6 و 12 میلیگرم هورمون 17- بتا استرادیول به ازای هر کیلوگرم وزن بدن با ایجاد شکاف یک سانتیمتری در ناحیه شکمی ایمپلنت شدند. هر سه هفته پس از کاشت، شاخص زخم و روند تغییرات وزنی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین تیمارهای مختلف به لحاظ شاخص بهبود زخم اختلاف معنیداری یافت نشد و عمدتا پس از سه هفته بهبود یافتند. روند تغییرات وزنی در زیستسنجیهای اول، دوم و سوم اختلاف معنیداری نداشت، اما ماهیان هورمونتراپی شده در مقایسه با ماهیان تیمار شاهد به لحاظ وزنی و سایر شاخصهای رشد (وزن کسب شده، نرخ رشد ویژه و شاخص وضعیت)، اختلاف معنیداری را در مرحله چهارم ایمپلنت به نمایش گذاشتند (05/0>P)، هر چند اختلاف معنیداری بین ماهیان ایمپلنت شده با سطوح مختلف هورمون، به لحاظ وزنی یافت نشد (05/0P>). این نتایج نشان میدهد که هورمون 17- بتا استرادیول با تغییر در مسیرهای فیزیولوژیک، بخش اعظم انرژی را از رشد عضلانی به فرآیندهای مربوط به رسیدگی جنسی تخصیص میدهد. نظر به اثرات متفاوتی که هورمون 17- بتا استرادیول بر عملکردهای مختلف بدن ماهیان میگذارد، نتایج این مطالعه نشان داد که هر چند وزن ماهیان به طور معنیداری تحت تاثیر هورمون استرادیول قرار گرفت، اما بهبود زخم در آنها تقریبا روندی بدون تغییر و مستقل داشت.
فیل ماهی,استروئید جنسی,زخم,رشد
https://japb.guilan.ac.ir/article_3976.html
https://japb.guilan.ac.ir/article_3976_a2813066b346249c9a3796eb73d117e7.pdf